گوژپشت نتردام
نویسنده:
ویکتور هوگو
مترجم:
لقا اردلان
امتیاز دهید
✔️ گوژپشت نتردام در سال ۱۸۳۱ انتشار یافت.
هوگو در مقدمه کتاب مینویسد:
چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقا بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد.))... کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است.کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمدهاست.
بیشتر
هوگو در مقدمه کتاب مینویسد:
چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقا بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد.))... کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است.کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمدهاست.
تگ:
گوژپشت نتردام
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/03/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گوژپشت نتردام
متاسفانه همه کتابهای ویکتور هوگو همینطوریه پر از بیهوده گویی و پر از صفخات خسته کننده هست شاید باور نکنید من همیشه میگم چطور قدیمی ها ( 80 سال پیش ) کتاب بینوایان ویکتور هوگو رو مطالعه میکردن!
بنده به همه دوستان پیشنهاد میکنم بجای خواندن کتابهای ویکتور هوگو که فقط صفحه سیاه کن بوده برن فیلمها و سریالهای اونو تماشا کنند وگرنه خوندن کتابهای ویکتور هوگو فقط وقت تلف کردن هست
البته خلافش هم هست مثلن بسیاری از رمانها هست که کتابش زیباتر از فیلمها و سریالهایی هست که از روی آن ساخته اند اما کتابهای ویکتور هوگو فقط روده درازی هست ولاغیر
متن کامل گوژپشت نتردام بیشتر از 500 صفحه است ولی میشه بدون مشکل خاصی این کتاب رو در 100 صفحه خلاصه کرد طوری که چیز زیادی از دست نره! در این موضوع نکته هایی است برای اهل خرد!
شخصیت ها و حوداث با کلیسای نتردام گره خورده اند و توضیحات زیادی هم در مورد شهر پاریس در قسمت های مختلف آورده شده که همین امر میتونه این کتاب رو برای کسانی که به لوکیشن پاریسی علاقه دارند جذاب و خواندنی بکنه. ولی به نظر من گوژپشت نتردام رمانی است احساساتی به سبک هوگو در لباس قرون وسطایی، با کاراکترهایی بدون عمق و گاهی به شکل آزار دهنده ای سطحی. شاید به مذاق رمانتیک خواننده اوایل قرن نوزده خوشایند بوده، ولی برای ما که کتاب های داستایفسکی، تولستوی، ناباکوف، جویس، فاکنر، کامو، سالینجر، همینگوی و ... رو خوندیم لذت بردن از "گوژپشت نتردام" کار سختیه!
در بیرون دختر کولی جوان اسمرالدا با بزش مشغول رقص بوده و کازیموندو گوژپشت که پاهای ستبر با پشت قوز کرده و چهره ای با دندن های برامده و کریه داشت برنده شده و لباس پادشاه دیوانگان می پوشد. اسقف کلیسا نتردام کلود فلرو ظاهر و عصا و لباس گوژپشت را شکسته و ویرا خارج می کند.ان شب کشیش با کمک گوژپشت قصد دزدیدن اسمرالدا را دارد که با کمک گریگور و رسیدن گشت پلیس و کاپیتان فردو ناکام می ماند و گوژپشت که دستگیر شده روز بعد در میدان گرو شلاق خورده و اسیر عشق دختر می شود.
در همان شب گریگور به مجمع دزدان وارد شده و برای فرار از مجازات اعدام به همسری اسمیراندا در می اید.
کشیش عاشق اسمیراندا ست و نقشه تهدید او را قتل و اعدام می کشد.گوژپشت دخترک را دزدیده و به کلیسا می برد و مقاومت جانانه در مقابل حمله دزدان و اراذل به کلیسا می نماید...
با اعدام اسمیراندا او را در محل به صلیب کشیدن در اغوش اسخوان های مردی خمیده با یک پای کوتاه تر از دیگری می یابند...
اوایلش کند پیش می رفت اما بعدش عالی بود:x
در یک کلام : شاهکار :x:x:x:x:x